کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 961

1. آشوب جانی شوخ جهانی

2. بی اعتقادی نامهربانی

3. از پیش خویشم تا چند رانی

4. زهر فراقم تا کی چشانی

5. من مهر ورزم آری من اینم

6. نو کینه ورزی آری تو آنی

7. گاهم نوازی گاهم گدازی

8. گاهی چنینی گاهی چنانی

9. بی جرم کشتن مردم یکی را

10. توان ولیکن تو میتوانی

11. زینسان که داری از خویش دورم

12. گر میرم از غم حالمه ندانی

13. گفتم نثارت سازم ه در اشک

14. گفتا چه گویم در مچکانی

15. با تو چه ماند خضر و مسیحا

16. عمری تو هرگز با کس نمانی

17. گر از کمال ای مونسه ملولی

18. رفتم ز پیشت بردم گرانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حافظ آب رخ خود بر در هر سفله مریز
* حاجت آن به که بر قاضی حاجات بریم
شعر کامل
حافظ
* آن که پرنقش زد این دایره مینایی
* کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد
شعر کامل
حافظ
* تو اعتماد مکن بر کمال و دانش خویش
* که کوه قاف شوی زود در هوات کنند
شعر کامل
مولوی