کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 991

1. بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی

2. لطف بسیار نمودی و کرم فرمودی

3. تا به صاحب نظری از همه باشم افزون

4. سرمه چشم من از خاک قدم فرمودی

5. گفت پیش رقیبان دهمت صد دشنام

6. باز مرسوم دعاگو ز چه کم فرمودی

7. نامه شان پیش خودم خوان که ز دور آمده ام

8. چون دویدن پسرم همچو قلم فرمودی

9. ن ت من ز سر خوان کرم غصه و غم

10. گفته بودی که نفرمایم و هم فرمودی

11. دگر از خون دل ریش شرابم فرمای

12. چون کباب از جگر سوختهام فرمودی

13. راندیم از در و خون شد دل مکین کمال

14. از چه آزردن آفری حرم فرمودی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بجز از نرگس پرخواب و رخ چون خور او
* تو مپندار که از خواب و خورم یاد آمد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* برو راست خم کرد و چپ کرد راست
* خروش از خم چرخ چاچی بخاست
شعر کامل
فردوسی
* ساقی به چند رنگ می اندر پیاله ریخت
* این نقش‌ها نگر که چه خوش در کدو ببست
شعر کامل
حافظ