کمال‌الدین اسماعیل_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 48

1. رخ و زلفت از شگرفی، صفت بهار دارد

2. خنک آنکه سر و قدّی ، چو تو در کنار دارد

3. لب لعل دل فریبت ، ز گهر حدیث راند

4. سر زلف مشک بارت، ز بنفشه بار دارد

5. رخ چون مهت ندانم، که چه عزم دارد آیا

6. اثری همی نیاید، که سر شکار دارد

7. که کمند عنبرین را زد و سوی حلقه کردست؟

8. که خدنگهای مشکین، چو زبان مار دارد؟

9. دل خود طلب چو کردم، بر نرگس تو گفتا

10. برو ای فلان و بهمان، بر من چه کار دارد

11. چو بسی بگفتم او را ، بکرشمه گفت با تو

12. سر گفت و گو ندارم، که مرا خمار دارد

13. چه دهی صداع مستان، چه کنی حدیث چیزی

14. که کمینه هندوی ما، به از ین هزار دارد؟

15. چو بترک دل بگفتم، غم جان خوردم که ترسم

16. که چو دست یافت بر وی، هم ازین شمار دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از آن پس نمیرم که من زنده‌ام
* که تخم سخن من پراگنده‌ام
شعر کامل
فردوسی
* خوش می‌روی در کوی ما خوش می‌خرامی سوی ما
* خوش می‌جهی در جوی ما ای جوی و ای جویای ما
شعر کامل
مولوی
* به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
* که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها
شعر کامل
حافظ