کمال‌الدین اسماعیل_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 165 - وله فی الامیر الحاجب همان الدّین الیاس

1. مجلس محترم همام الدّین

2. ای دلم بستۀ اشارت تو

3. خاطر تیز ارسطاطالیس

4. قاصر و عاجز از مهارت تو

5. دیرها رفت تا که منتظرم

6. تا که آرد بمن بشارت تو؟

7. نامه باری همی نویس که جان

8. برخی آن خط و عبارت تو

9. گوئیا نیست بر قرار چنان

10. حال وسواس و استشارت تو

11. وان دوشنبه بروزه بودن تو

12. وان هر آدینۀ زیارت تو

13. وآن بتنها در آبریز شدن

14. نیم شبها ز بس جسارت تو

15. آن دیانت کجا رعا کردی؟

16. که بدزدید آن بصارت تو؟

17. جامۀ من که بیست بیش ارزید

18. بعد شش ساله استجارت تو

19. قصبی شد که شش نمی ارزد

20. چشم بد دور از تجارت تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا به افسوس به پایان نرود عمر عزیز
* همه شب ذکر تو می‌رفت و مکرر می‌شد
شعر کامل
سعدی
* شب فراق که داند که تا سحر چند است
* مگر کسی که به زندان عشق دربند است
شعر کامل
سعدی
* مباش وقت سحر بی ستاره ریزی اشک
* که نور چهره گردون ز گریه سحری است
شعر کامل
صائب تبریزی