کمال‌الدین اسماعیل_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 91 - فی الّذم

1. دی مرا گفت دوستی که مرا

2. با فلان خواجه از پی دو سه کار

3. سخنی چند هست وز پی آن

4. خلوتی می ببایدم ناچار

5. خلوتی آن چنان که اندر وی

6. هیچ مخلوق را نباشد بار

7. گفتم این فرصت ار توانی یافت

8. وقت نان خوردنش نگه می دار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
* من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* نقد حیرتخانهٔ هستی صدایی بیش نیست
* ای عدم نامی به دست آورده‌ای موجود باش
شعر کامل
بیدل دهلوی
* یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
* که مغیلان طریقش گل و نسرین من است
شعر کامل
حافظ