خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 175

1. آن دم که صبح بینش من بال برگشاد

2. آن مرغ صبح‌گاه دلم تیز پر گشاد

3. دولت نعم صباح کن نو عروس‌وار

4. هر هفت کرده بر دل من هشت در گشاد

5. وان پیر کو خلیفه کتاب دل من است

6. چون صبح دید سر به مناجات برگشاد

7. مرغی که نامه آور صبح سعادت است

8. هر نامه‌ای را که داشت به منقار سر گشاد

9. پیکی که او مبشر درگاه دولت است

10. در بارگاه سینهٔ من رهگذر گشاد

11. هر پنجره که تنگترش دید رخنه کرد

12. هر روزنی که بسته‌ترش یافت برگشاد

13. آمد ندای عشق که خاقانی الصبوح

14. کز صبح بینش تو فتوحی دگر گشاد

15. بی‌سیم و زر بشو تو و با سیم‌بر بساز

16. کز بهر تو صبوح دوصد کیسه زرگشاد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی
* کز عکس روی او شب هجران سر آمدی
شعر کامل
حافظ
* اگر ابر بهاران گردد آه گریه آلودم
* به جای سبزه فریاد از دل هر دانه برخیزد
شعر کامل
صائب تبریزی
* بر بیاض گردن او نقطه ای از خال نیست
* از لطافت این ورق افشان نمی گیرد به خود
شعر کامل
صائب تبریزی