خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 184

1. با درد تو کس منت مرهم نپذیرد

2. با وصل تو کس ملکت عالم نپذیرد

3. تنگ است در وصل تو زان هیچ قدی نیست

4. کو بر در وصل تو رسد خم نپذیرد

5. آن کس که نگین لب تو یافت به صد جان

6. در عرض وی انگشتری جم نپذیرد

7. پیش لب تو تحفه فرستم دل و دین را

8. دانم که کست تحفه ازین کم نپذیرد

9. بار غم من صبر نپذرفت و عجب نیست

10. بر کوه اگر عرض کنی هم نپذیرد

11. در معرکهٔ عشق تو عقلم سپر افکند

12. کان حمله که او آرد رستم نپذیرد

13. گفتی سر خاقانی دارم به سر و چشم

14. ای شوخ برو کز تو کس این دم نپذیرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گویند قرابه گر مسلمان نبود
* او را تو چه گویی که کدو می‌سازد
شعر کامل
خیام
* میزبانی چو خوانی آراید
* ترّه همچون بره به کار آید
شعر کامل
سنایی
* در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
* رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
شعر کامل
حافظ