خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 20

1. انصاف در جبلت عالم نیامده است

2. راحت نصیب گوهر آدم نیامده است

3. از مادر زمانه نزاده است هیچکس

4. کوهم ز دهر نامزد غم نیامده است

5. از موج غم نجات کسی راست کو هنوز

6. بر شط کون و عرصهٔ عالم نیامده است

7. از ساغر زمانه که نوشید شربتی

8. کان نوش جانگزای‌تر از سم نیامده است

9. گیتی تو را ز حادثه ایمن کجا کند؟

10. کورا ز حادثات امان هم نیامده است

11. دزدی است چرخ نقب‌زن اندر سرای عمر

12. آری به هرزه قامت او خم نیامده است

13. آسودگی مجوی که کس را به زیر چرخ

14. اسباب این مراد فراهم نیامده است

15. با خستگی بساز که ما را ز روزگار

16. زخم آمده است حاصل و مرهم نیامده است

17. در جامهٔ کبود فلک بنگر و بدان

18. کاین چرخ جز سراچهٔ ماتم نیامده است

19. خاقانیا فریب جهان را مدار گوش

20. کورا ز ده، دو قاعده محکم نیامده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون پستهٔ شیرینت شوری چو شکر دارد
* هر لحظه به شیرینی شوری دگر انگیزد
شعر کامل
عطار
* دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
* تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
شعر کامل
حافظ
* صورت یوسف نادیده صفت می‌کردیم
* چون بدیدیم زبان سخن از کار برفت
شعر کامل
سعدی