خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 237

1. گفتم آه آتشین بس کن، نه من خاک توام

2. نه مسلسل هم‌چو آبم تا هوسناک توام

3. مهرهٔ افعی است آن لب زهر افعی باک نیست

4. ای گوزن آسا نه من زنده به تریاک توام

5. گفت هجرت تلخ وانگه خوش‌دلی آن من است

6. من به داغ این حدیث از خوی بی‌باک توام

7. بس که سربسته چو غنچه دردسر دارم چو بید

8. چون شکوفه نشکفم کز سرو چالاک توام

9. خاک شهرت می‌بری کاب و هوا نگزایدت

10. با خودم بر کاخر از روی هوا خاک توام

11. قفل مهر از سینه چون برداشتی خاقانیا

12. نه کلید گنج خانهٔ خاطر پاک توام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آمد خجسته مهرگان، جشن بزرگ خسروان
* نارنج و نار و اقحوان، آورد از هر ناحیه
شعر کامل
منوچهری
* آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت
* وان نفسی که بیخودی یار چه کار آیدت
شعر کامل
مولوی
* چشم بد دور ز خال تو که در عرصه حسن
* بیدقی راند که برد از مه و خورشید گرو
شعر کامل
حافظ