خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 281

1. آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من

2. از پری روئی مسلسل شد دل شیدای من

3. نیستم یارا که یارا گویم و یارب کنم

4. کآسمان ترسم به درد یارب و یارای من

5. دود آهم دوش بابل را حبش کرده است از آنک

6. غارت هاروتیان شد زهرهٔ زهرای من

7. شب زن هندوی و جانم جوجو اندر دست او

8. جو به جو می‌دید شب حال دل رسوای من

9. هر زن هندو که او را دانه بر دست افکنم

10. دانه زن بیدانه بیند خرمن سودای من

11. چون ببارم اشک گرم، آتش زنم در عالمی

12. شعر خاقانی است گوئی اشک آتش‌زای من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سخن خویش به بیگانه نمی‌یارم گفت
* گله از دوست به دشمن نه طریق ادب‌ست
شعر کامل
سعدی
* تیغش که چون بنفشه کبودی همی نمود
* در حال سرخی بَقَم و ارغوان‌ گرفت
شعر کامل
امیر معزی
* گر بدین پستهٔ خندان به چمن بنشینی
* غنچه از شاخ به صد آه و فغان برخیزد
شعر کامل
فروغی بسطامی