خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 337

1. تا حلقه‌های زلف به هم برشکسته‌ای

2. بس توبه‌های ما که بهم درشکسته‌ای

3. گاه از ستیزه گوش فلک برکشیده‌ای

4. گاه از کرشمه دیدهٔ اختر شکسته‌ای

5. دانم که مه جبینی ای آسمان شکن

6. اما ندانم آنکه چه لشکر شکسته‌ای

7. آهسته‌تر، نه ملک خراسان گرفته‌ای

8. و آسوده‌تر، نه رایت سنجر شکسته‌ای

9. در شاه‌راه عشق تو هر محملی که بود

10. بر دل شکستگان قلندر شکسته‌ای

11. در گوشه‌ها هزار جگر گوشه خورده‌ای

12. وز کبر گوشهٔ کله اندر شکسته‌ای

13. یک مشت خاک غارت کردن نه مشکل است

14. بس کن که نه طلسم سکندر شکسته‌ای

15. درهم شکسته‌ای دل خاقانی از جفا

16. تاوان بده ز لعل که گوهر شکسته‌ای

17. خاقانیا نشیمن شروان نه جای توست

18. بر پر سوی عراق نه شهپر شکسته‌ای

19. رو کز کمان گروههٔ خاطر به مهره‌ای

20. بر چرخ، پر تیر سخنور شکسته‌ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
* زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس
شعر کامل
حافظ
* بغل از نامۀ احباب پُر کرد و نمی خواند
* که می ترسد شود مکتوب من هم در میان پیدا
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* تا خار غم عشقت آویخته در دامن
* کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها
شعر کامل
سعدی