خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 369

1. ناز جنگ‌آمیز جانان برنتابد هر دلی

2. ساز وصل و سوز هجران برنتابد هر دلی

3. دل که جوئی هم بلا پرورد جانان جوی از آنک

4. عافیت در عشق جانان برنتابد هر دلی

5. نازنین مگذار دل را کز سر پروانگی

6. ناز مشعل‌دار سلطان برنتابد هر دلی

7. عشق از اول بیدق سودا فرو کردن خوش است

8. شه رخ غم در پی آن برنتابد هر دلی

9. مال و هستی باختن سهل است از اول دست لیک

10. دستخون ماندن به پایان برنتابد هر دلی

11. یک جگر خون است عاشق را و جان و دل حریف

12. جرعهٔ می را دو مهمان برنتابد هر دلی

13. سر بنه تا درد سر برخیزد و بار کلاه

14. کز پی سر طوق و فرمان برنتابد هر دلی

15. جان ز بهر خدمت جانان طلب نز بهر تن

16. کز پی تن منت جان برنتابد هر دلی

17. تن نماند منت جان چون بری خاقانیا

18. ده خراب و حکم دهقان برنتابد هر دلی

19. چون به غربت سر نهادی ترک شروان گوی از آنک

20. کبریای اهل شروان برنتابد هر دلی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* درد از جهت تو عین داروست
* زهر از قبل تو محض تریاک
شعر کامل
سعدی
* دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را
* که مدتی ببریدند و بازپیوستند
شعر کامل
سعدی
* در زلف تو دادند نگارا خبر دل
* معذورم اگر آمده‌ام بر اثر دل
شعر کامل
سنایی