خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4

1. رفتم به راه صفت دیدم به کوی صفا

2. چشم و چراغ مرا جائی ئشگرف و چه جا

3. جائی که هست فزون از کل کون و مکان

4. جائی که هست برون از وهم ما و شما

5. صحن سراچهٔ او صحرای عشق شده

6. جان‌های خلق در او رسته به جای گیا

7. از اشک دلشدگان گوهر نثار زمین

8. وز آه سوختگان عنبر بخار هوا

9. دارندگان جمال از حسن او به حسد

10. بینندگان خیال از نور او به نوا

11. رفتم که حلقه زنم پنهان ز چشم رقیب

12. آمد رقیب و سبک در ره گرفت مرا

13. گفتا به حضرت ما گر حاجت است بگو

14. گفتم که هست بلی اما الیک فلا

15. هم خود ز روی کرم برداشت پرده و گفت

16. ای پاسبان تو برو، خاقانیا تو درا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم
* که شهیدان که‌اند این همه خونین کفنان
شعر کامل
حافظ
* این همه سختی و نامرادی سعدی
* چون تو پسندی سعادتست و سلامت
شعر کامل
سعدی
* گر کوهکن ز پای درآمد چه جای طعن
* والله که کوه پست شود زیر بارِ عشق
شعر کامل
جامی