خاقانی_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 110 - در ستایش علاء الدین آتسزبن محمد خوارزم شاه

1. هین که به میدان حسن رخش درافکند یار

2. بیش بهاتر ز جان نعل بهایی بیار

3. زیر رکابش نگر حلقه به گوش آسمان

4. پیش عنانش ببین عاشیه کش روزگار

5. از بس خون‌ها که ریخت غمزهٔ سرتیز او

6. عشق به انگشت پای می‌کند آن را شمار

7. نقش سر زلف او رست مرا در بصر

8. زآن که بهم درخوردعنبر و دریا کنار

9. قندز شب پوش او هست شب فتنه زای

10. صبح قیامت شده است از شب او آشکار

11. نیست مرا آهنی بابت الماس او

12. دیدهٔ خاقانی است لاجرم الماس بار

13. عالم جانها بر او هست مقرر چنانک

14. دولت خوارزمشاه داد جهان را قرار

15. شاه فریدون لوا خضر سکندر بنا

16. خسرو امت پناه، اتسز مهدی شعار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ثناگوی تو باشد هر گیاهی
* اگر سرچشمه زاینده باشی
شعر کامل
صائب تبریزی
* اشک اگر پای شفاعت نگذارد به میان
* که جدا می کند از هم دو صف مژگان را؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* غالباً تلخی جان کندن من خواست طبیب
* که به جز صبر نفرمود مداوای دگر
شعر کامل
هلالی جغتایی