خاقانی_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 238

1. غصهٔ دل گفت خاقانی که از ابناء جنس

2. کس نماند و من به ناجنسان چنین وامانده‌ام

3. رهروان چون آفتاب آزاد و خندان رفته‌اند

4. من چرا چون ذره سرگردان و دروا مانده‌ام

5. همرهان بر جدول دجله چو مسطر رانده‌اند

6. من چو نقطه در خط بغداد یکتا مانده‌ام

7. دوستانم قطب و شمس و نجم و بوالبدر و شهاب

8. رفته و من چون سها در گوشه تنها مانده‌ام

9. همرهند این پنج تن چون کاف و ها یا عین و صاد

10. یک تنه چون قاف والقرآن من اینجا مانده‌ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حسن بالای چو سروش ز خرامیدن و خواب
* طعنه بر قامت شمشاد و صنوبر زده بود
شعر کامل
اوحدی
* سخن خویش به بیگانه نمی‌یارم گفت
* گله از دوست به دشمن نه طریق ادب‌ست
شعر کامل
سعدی
* غیر حق را می دهی ره در حریم دل چرا؟
* می کشی بر صفحه هستی خط باطل چرا
شعر کامل
صائب تبریزی