خاقانی_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 249

1. برد بیرون مرا ز ظلمت شک

2. این چراغ یقین که من دارم

3. کعب همت به ساق عرش رساند

4. این دو تن عقل و دین که من دارم

5. خیل غوغای آز بشکستند

6. این دو صف در کمین که من دارم

7. خود سگی کردنم نفرمایند

8. این دو شیر عرین که من دارم

9. قدما گرچه سحرها دارند

10. کس ندارد چنین که من دارم

11. کنم از شوره خاک شیرهٔ پاک

12. این کرامات بین که من دارم

13. نبرد ذل برآستان ملوک

14. این دل نازنین که من دارم

15. نه ز سردان خورم طپانچهٔ گرم

16. این رخ شرمگین که من دارم

17. حسبی الله مراست نقش نگین

18. جم ندید این نگین که من دارم

19. تخم همت ستاره بر دهدم

20. فلک است این زمین که من دارم

21. دل مرا در خرابه‌ای بنشاند

22. اینست گنج مهین که من دارم

23. همتم سر ز تاج در دزدد

24. اینت گنج مهین که من دارم

25. من که خاقانیم ندانم هم

26. که چه شاهی است این که من دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جز روی او که در عرق شرم غوطه زد
* یک برگ گل هزار نگهبان نداشته است
شعر کامل
صائب تبریزی
* گل نیز در آن هفته دهن باز نمی‌کرد
* و امروز نسیم سحرش پرده دریده‌ست
شعر کامل
سعدی
* ز ناله ای که کند خامه می توان دانست
* که کوه درد به دل صاحب سخن دارد
شعر کامل
صائب تبریزی