خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 202

1. آن نگینی که منش می‌طلبم با جم نیست

2. وان مسیحی که منش دیده‌ام از مریم نیست

3. آنکه از خاک رهش آدم خاکی گردیست

4. ظاهرآنست که از نسل بنی آدم نیست

5. گر چه غم دارم و غمخوار ندارم لیکن

6. شاد از آنم که مرا از غم عشقش غم نیست

7. دوش رفتم بدر دیر و مرا مغبچگان

8. چون سگ از پیش براندند که این محرم نیست

9. چه غم از دشمن اگر دست دهد صحبت دوست

10. مهره گر زانکه بدستست غم از ارقم نیست

11. در چنین وقت که دیوان همه دیوان دارند

12. کی دهد ملک جمت دست اگر خاتم نیست

13. در نیاری بکف ار زانکه ز دریا ترسی

14. لیکن آن در که توئی طالب آن در یم نیست

15. مده از دست و غنیمت شمر این یکدم را

16. که جهان یکدم و آندم بجز از این دم نیست

17. کژ مرو تا چو کمان پی نکنندت خواجو

18. روش تیر از آنست که در وی خم نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد
* رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد
شعر کامل
مولوی
* بس تجربه کردیم در این دیر مکافات
* با دردکشان هر که درافتاد برافتاد
شعر کامل
حافظ
* قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
* در نظر قدر با کمال محمد
شعر کامل
سعدی