خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 242

1. دلبرم را پر طوطی بر شکر خواهد فتاد

2. مرغ جانم آتشش در بال و پر خواهد فتاد

3. هر نفس کو جلوهٔ کبک دری خواهد نمود

4. نالهٔ کبک دری در کوه و در خواهد فتاد

5. چون بدیدم لعل او گفتم دل شوریده‌ام

6. همچو طوطی زین شکر در شور وشر خواهد فتاد

7. از سرشک و چهره دارم وجه سیم و زر ولی

8. کی چو نرگس چشم او بر سیم و زر خواهد فتاد

9. بسکه چون فرهادم آب دیدگان از سر گذشت

10. کوه را سیل عقیقین برکمر خواهد فتاد

11. دشمن ار با ما بمستوری در افتد باک نیست

12. زانک با مستان در افتد هر که برخواهد فتاد

13. تشنه‌ام ساقی بده آبی روان کز سوز عشق

14. همچو شمعم آتش دل در جگر خواهد فتاد

15. دل بنکس ده که او را جان بلب خواهد رسید

16. دست آنکس گیر کو از پای در خواهد فتاد

17. بگذر ای زاهد که جز راه ملامت نسپرد

18. هر که روزی در خراباتش گذر خواهد فتاد

19. باده نوش اکنون که چین در زلف گلرویان باغ

20. از گذار باد گلبوی سحر خواهد فتاد

21. کار خواجو با تو افتاد از جهان وین دولتیست

22. هیچ کاری در جهان زین خوبتر خواهد فتاد ؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تفاوتی نکند قدر پادشایی را
* که التفات کند کمترین گدایی را
شعر کامل
سعدی
* یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
* یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
شعر کامل
مولوی
* گفتمش سوختم از عشق تو تعجیل مکن
* گرچه عمری و بُوَد عادت عمر استعجال
شعر کامل
جامی