سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 620

1. فرخ صباح آن که تو بر وی نظر کنی

2. فیروز روز آن که تو بر وی گذر کنی

3. آزاد بنده‌ای که بود در رکاب تو

4. خرم ولایتی که تو آن جا سفر کنی

5. دیگر نبات را نخرد مشتری به هیچ

6. یک بار اگر تبسم همچون شکر کنی

7. ای آفتاب روشن و ای سایه همای

8. ما را نگاهی از تو تمامست اگر کنی

9. من با تو دوستی و وفا کم نمی‌کنم

10. چندان که دشمنی و جفا بیشتر کنی

11. مقدور من سریست که در پایت افکنم

12. گر زان که التفات بدین مختصر کنی

13. عمریست تا به یاد تو شب روز می‌کنم

14. تو خفته‌ای که گوش به آه سحر کنی

15. دانی که رویم از همه عالم به روی توست

16. زنهار اگر تو روی به رویی دگر کنی

17. گفتی که دیر و زود به حالت نظر کنم

18. آری کنی چو بر سر خاکم گذر کنی

19. شرطست سعدیا که به میدان عشق دوست

20. خود را به پیش تیر ملامت سپر کنی

21. وز عقل بهترت سپری باید ای حکیم

22. تا از خدنگ غمزه خوبان حذر کنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سخن گوی دهقان چو بنهاد خوان
* یکی داستان راند از هفتخوان
شعر کامل
فردوسی
* از متاع عاریت بر خود دکانی چیده ام
* وام خود خواهد ز من هر دم طلبکاری جدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* گر نکوکاران رخ چون ارغوان آرند پیشت
* من نمی‌آرم بغیر از اشکهای ارغوانی
شعر کامل
اوحدی