خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 246

1. یاد باد آنکه نیاورد ز من روزی یاد

2. شادی آنکه نبودم نفسی از وی شاد

3. شرح سنگین دلی و قصه شیرین باید

4. که بکوه آید و برسنگ نویسد فرهاد

5. گر بمرغان چمن بگذری ای باد صبا

6. گو هم آوای شما باز گرفتار افتاد

7. سرو هر چند ببالای تو می‌ماند راست

8. بنده تا قد ترا دید شد از سروآزاد

9. تا چه کردم که بدین روز نشستم هیهات

10. کس بروز من سرگشتهٔ بد روز مباد

11. گوئیا دایه‌ام از بهر غمت می‌پرورد

12. یا مگر مادرم از بهر فراقت می‌زاد

13. نه تو آنی که بفریاد من خسته رسی

14. نه من آنم که بکیوان نرسانم فریاد

15. تا چه حالست که هر چند کزو می‌پرسم

16. حال گیسوی کژت راست نمی‌گوید باد

17. ایکه خواجو نتواند که نیارد یادت

18. یاد می‌دار که از مات نمی‌آید یاد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خوردن گندم برون انداخت آدم را ز خلد
* تا بدانی پیش حق یک جو اطاعت سهل نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* نماز شام قیامت به هوش بازآید
* کسی که خورده بود می ز بامداد الست
شعر کامل
سعدی
* رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
* کار ملک است آن که تدبیر و تامل بایدش
شعر کامل
حافظ