خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 393

1. طره‌های تو کمند افکن طرارانند

2. غمزه‌های تو طبیب دل بیمارانند

3. از رقیبان تو باید که پریشان نشوند

4. که یقینست که آن جمع پری دارانند

5. زان بدورت همه محراب نشینان مستند

6. که چو ابروی تو پیوستهٔ خمارانند

7. چشم مست تو چو یک لحظه ز می خالی نیست

8. زاهدان از چه سبب منکر میخوارانند

9. چون بمیرم بدر میکده تابوت مرا

10. مگذرانید بدان کوچه که هشیارانند

11. آنکه در حلقهٔ زلفش دل ما در بندست

12. چه خبر دارد از آنها که گرفتارانند

13. گفتمش گنج لطافت رخ مه پیکر تست

14. گفت خاموش که برگنج سیه مارانند

15. مهر ورزان که نباشند زمانی بی اشک

16. روز و شب بهر چه سوزند که دربارانند

17. هر که خواهد که برد سر بسلامت خواجو

18. گو درین کوی منه پای که عیارانند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جهانی ز پیری شده نوجوان
* همه سبزه و آبهای روان
شعر کامل
فردوسی
* عتاب و لطف ز ابروی گلرخان پیداست
* صفای هر چمن از روی باغبان پیداست
شعر کامل
صائب تبریزی
* چه پرواگر در میخانه ها را محتسب گل زد؟
* نبندد نرگس مستش، دکان می فروشی را
شعر کامل
حزین لاهیجی