خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 470

1. سبزه پیرامن سرچشمهٔ نوشش نگرید

2. شبه بر گوشهٔ یاقوت خموشش نگرید

3. شام شبگون سحر پوش قمر فرسا را

4. زیور برگ گل غالیه پوشش نگرید

5. عقل را صید کمند افکن جعدش بینید

6. روح را تشنهٔ سرچشمهٔ نوشش نگرید

7. بت ضحاک من آن مه که برخ جام جمست

8. آن دو افعی سیه بر سر دوشش نگرید

9. منکه از حلقهٔ گوشش شده‌ام حلقه بگوش

10. گوشداری من حلقه بگوشش نگرید

11. جانم از جام لبش گشت بیک جرعه خراب

12. بادهٔ لعل لب باده فروشش نگرید

13. خواجو از میکده‌اش دوش بدوش آوردند

14. اینهمه بیخودی از مستی دوشش نگرید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برادران و بزرگان نصیحتم مکنید
* که اختیار من از دست رفت و تیر از شست
شعر کامل
سعدی
* پروای سرد و گرم خزان و بهار نیست
* آن را که همچو سرو و صنوبر قبا یکی است
شعر کامل
صائب تبریزی
* الا تا در مه بهمن بود در خانه‌ها آبی
* الا تا در مه نیسان بود در دشتها سوسن
شعر کامل
امیر معزی