خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 630

1. چو چشم مست تو می پرستم

2. چو درج لعل تو نیست هستم

3. بیار ساقی شراب باقی

4. که همچو چشم تو نیمه مستم

5. نه خرقه پوشم که باده نوشم

6. نه خودپرستم که می پرستم

7. چو می چشیدم ز خود برفتم

8. چو مست گشتم ز خود برستم

9. ز دست رفتم مرو بدستان

10. ز پا فتادم بگیر دستم

11. منم گدایت مطیع رایت

12. و گر تو گوئی که نیست هستم

13. مگو که خواجو چه عهد بستی

14. بگو که عهد تو کی شکستم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نرگس بیمار تو گشته پرستار من
* تا چه کند این طبیب با دل بیمار من
شعر کامل
فروغی بسطامی
* آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
* آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
شعر کامل
حافظ
* خداوند خرمن زیان می‌کند
* که بر خوشه چین سرگران می‌کند
شعر کامل
سعدی