خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 645

1. رخشنده‌تر از مهر رخش ماه ندیدم

2. خوشتر ز ره عشق بتان راه ندیدم

3. عمریست که آن عمر عزیزم بشد از دست

4. ماهیست که آن طلعت چون ماه ندیدم

5. دل خواسته بود از من دلداده ولیکن

6. جان نیز فدا کردم و دلخواه ندیدم

7. آتش زدم از آه درین خرگه نیلی

8. چون طلعت او بر در خرگاه ندیدم

9. تا در شکن زلف سیاه تو زدم دست

10. از دامن دل دست تو کوتاه ندیدم

11. در مهر تو همره بجز از سایه نجستم

12. در عشق تو همدم بجز از آه ندیدم

13. دلگیرتر از چاه زنخدان تو بر ماه

14. در گوی زنخدان مهی چاه ندیدم

15. آشفته‌تر از موت که بر موی کمر گشت

16. من موی کسی تا بکمرگاه ندیدم

17. از خرمن سودای تو سرمایهٔ خواجو

18. حاصل بحز از گونه چون کاه ندیدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شعرها پیشت چنان باشد که از شهر حجاز
* با یکی خرما کسی هجرت کند سوی هجر
شعر کامل
سنایی
* ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
* گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست
شعر کامل
سعدی
* سرو می خواست به پابوس تو آید چون آب
* لیکن از جو نتوانست به یک پا بگذشت
شعر کامل
کمال خجندی