خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 66

1. یاد باد آن روز کز لب بوی جان می‌آمدت

2. خط بسوی خاور از هندوستان می‌آمدت

3. هر زمان از قلب عقرب کوکبی می‌تافتت

4. هر نفس سنبل نقاب ارغوان می‌آمدت

5. چون خدنگ چشم جادو می‌نهادی در کمان

6. ناوک مژگان یکایک برنشان می‌آمدت

7. چون ز باغ عارضت هر دم بهاری می‌شکفت

8. هر زمان مرغی بطرف گلستان می‌آمدت

9. در چمن هر دم که چون عرعر خرامان می‌شدی

10. خنده بر بالای سرو بوستان می‌آمدت

11. چون جهان را برخ آرام جان می‌آمدی

12. از جهان جان ندا جان و جهان می‌آمدت

13. در تکلم لعل شیرینت چو می‌شد در فشان

14. چشمه‌های آب حیوان از دهان می‌آمدت

15. چون میان بوستان از دوستان رفتی سخن

16. گاه گاهی نام خواجو بر زبان می‌آمدت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* انبیا گفتند نومیدی بدست
* فضل و رحمتهای باری بی‌حدست
شعر کامل
مولوی
* به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
* بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
شعر کامل
حافظ
* ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
* شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
شعر کامل
حافظ