خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 695

1. دل به دست غم سودای تو دادیم و شدیم

2. چشمهٔ خون دل از چشم گشادیم و شدیم

3. پشت بردنیی و دین کرده و جان در سر دل

4. روی در بادیهٔ عشق نهادیم و شدیم

5. تو نشسته بمی و مطرب و ما مست و خراب

6. مدتی بر سر کوی تو ستادیم و شدیم

7. چون دل خستهٔ ما رفت بباد از پی دل

8. همره قافلهٔ باد فتادیم و شدیم

9. همچو خواجو نگرفته ز دهانت کامی

10. بوسه بر خاک سر کوی تو دادیم و شدیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یا وفا خود نبود در عالم
* یا مگر کس در این زمانه نکرد
شعر کامل
سعدی
* به منزل رسید آنک پوینده بود
* رهی یافت آن کس که جوینده بود
شعر کامل
فردوسی
* آن سفرکرده کش از ما دل گرفت
* جان فدایش هر کجا منزل گرفت
شعر کامل
جامی