خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 744

1. هندوی آن کاکل ترکانه می‌باید شدن

2. یا چو هندو بندهٔ ترکان نمی‌باید شدن

3. ماه بزم افروز و عالم سوز من چون حاضرست

4. پیش شمع عارضش پروانه می‌باید شدن

5. تا مگر گنجی بدست آید ترا عمری دراز

6. معتکف در کنج هر ویرانه می‌باید شدن

7. ملک جانرا منزل جانانه می‌باید شناخت

8. وانگه از جان طالب جانانه می‌باید شدن

9. از سر افسانه و افسون همی باید گذشت

10. یا به عشقش در جهان افسانه می‌باید شدن

11. تا شود بتخانه از روی حقیقت کعبه‌ات

12. با هوای کعبه در بتخانه می‌باید شدن

13. هر چه می‌بینی برون از دانه و دام تو نیست

14. فارغ از دام و بری از دانه می‌باید شدن

15. بابت پیمان شکن پیمانه نوش و غم مخور

16. زانکه شادی خوردهٔ پیمانه می‌باید شدن

17. گفتم ار شکرانه می‌خواهی به جان استاده‌ام

18. گفت خواجو از پی شکرانه می‌باید شدن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یاد ایامی که پیش او وجودی داشتم
* در حریم او ره گفت و شنودی داشتم
شعر کامل
صائب تبریزی
* اشک خونین نه ز هر آب و گل آید بیرون
* این گل از دامن صحرای دل آید بیرون
شعر کامل
صائب تبریزی
* بهر جایگه یار درویش باش
* همه رادبا مردم خویش باش
شعر کامل
فردوسی