منوچهری_دیوانقصیده و قطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 7

1. در خمار می دوشینم ای نیک حبیب

2. آب انگور دو سالینه‌م فرموده طبیب

3. آب انگور فرازآور یا خون مویز

4. که مویز ای عجبی هست به انگور قریب

5. شود انگور زبیب آنگه کش خشک کنی

6. چون بیاغاری انگور شود، خشک زبیب

7. این زبیب ای عجبی مردهٔ انگور بود

8. چون ورا تر کنی زنده شود اینت غریب

9. می بباید که کند مستی و بیدار کند

10. چه مویزی و چه انگوری، ای نیک حبیب

11. ما بسازیم یکی مجلس، امروزین روز

12. چون برون آید از مسجد آدینه خطیب

13. بنشینیم همه عاشق و معشوق به هم

14. نه ملامتگر ما را و نه نظاره رقیب

15. می دیرینه گساریم به فرعونی جام

16. از کف سیم بناگوشی با کف خضیب

17. جرعه برخاک همی‌ریزیم از جام شراب

18. جرعه بر خاک همی‌ریزد آزاده ادیب

19. ناجوانمردی بسیار بود، چون نبود

20. خاک را از قدح مرد جوانمرد نصیب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یار بگذشت، از همه خندان و از من خشمناک
* عمر بر من مشکل و بر دیگران آسان گذشت
شعر کامل
هلالی جغتایی
* خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند
* این همه نقش می‌زنم از جهت رضای تو
شعر کامل
حافظ
* سرو اگر نیز تحول کند از جای به جای
* نتوان گفت که زیباتر از این می‌گذرد
شعر کامل
سعدی