مسعود سعد سلمان_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 272 - ستایش سلطان مسعود

1. ای خرد را به راستی قانون

2. وی دل تو ز هر هنر قارون

3. دون طبع تو مایه دریا

4. زیر قدر تو پایه گردون

5. فضل را فکرت تو یاری گر

6. جود را نعمت تو را همنون

7. هر محاسن که در جهان باشد

8. نبود از خصال تو بیرون

9. به کمال بضاعتی منسوب

10. وز دها و کفایتی معجون

11. از سعودست نام و کنیت تو

12. که همه با سعادتی مقرون

13. بحر طبعی شگفت نیست که هست

14. همه لفظ تو لؤلؤ مکنون

15. گرد اقبال تو نیارد گشت

16. به مضرت زمانه وارون

17. هر زمان فتنه بر سیاست تو

18. چون معزم همی کند افسون

19. هر که از مجلس تو دور بود

20. همچو من باشد ای عجب مغبون

21. خون همی گردد و نیارم گفت

22. دلم از رنج های گوناگون

23. دارم از حرز مدح تو تعویذ

24. ورنه در حال گردمی مجنون

25. باز پشتم قوی به دولت توست

26. از فلک باک نایدم اکنون

27. چون تو حری مرا به دست بود

28. کی براندیشم از زمانه دون

29. تا کند ماه و آفتاب همی

30. روز و شب را به روشنی مرهون

31. باد روزت نهار لهوانگیز

32. باد بختت هلال روزافزون


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی
* مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد
شعر کامل
حافظ
* تا طبیعت زعفران را رنگ اعدای تو دید
* مایهٔ شادی جدا کرد از مزاج زعفران
شعر کامل
سنایی
* دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد
* شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد
شعر کامل
حافظ