مسعود سعد سلمان_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 83 - دریغ بر جوانی

1. دریغا جوانی و آن روزگار

2. که از رنج پیری تن آگه نبود

3. نشاط من از عیش کمتر نشد

4. امید من از عمر کوته نبود

5. ز سستی مرا آن پدید آمده ست

6. درین مه که هرگز در آن مه نبود

7. سبک خشک شد چشمه بخت من

8. مگر آب آن چشمه را ره نبود

9. در آن جا هم افکند گردون دون

10. که از ژرفی آن چاه را ته نبود

11. بهشتم همی عرضه کرد و مرا

12. حقیقت که دوزخ جز آن چه نبود

13. بسا شب که در حبس بر من گذشت

14. که بینای آن شب جز اکمه نبود

15. سیاهی سیاه و درازی دراز

16. که آن را امید سحرگه نبود

17. یکی بودم و داند ایزد همی

18. که بر من موکل کم ازده نبود

19. به گوش اندرم جز کس و بس نشد

20. به لفظ اندرم جز اه و وه نبود

21. بدم ناامید و زبان مرا

22. همه گفته جز حسبی الله نبود

23. به شاه ار مرا دشمن اندر سپرد

24. نکو دید خود را و ابله نبود

25. که او آب و باد مرا در جهان

26. همه ساله جز خاک و جز که نبود

27. موجه شمرد او حدیث مرا

28. به ایزد که هرگز موجه نبود

29. چو شطرنج بازان دغایی بکرد

30. مرا گفت هین شه کن و شه نبود

31. گرین قصه او ساخت معلوم شد

32. که جز قصه شیر و روبه نبود

33. اگر من منزه نبودم ز عیب

34. کس از عیب هرگز منزه نبود

35. گرم نعمتی بود کاکنون نماند

36. کنون دانشی هست کانگه نبود

37. چو من دستگه داشتم هیچ وقت

38. زبان مرا عادت نه نبود

39. به هر گفته از پر هنر عاقلان

40. جوابم جز احسنت و جز خه نبود

41. تنم شد مرفه ز رنج عمل

42. که آنگه ز دشمن مرفه نبود

43. درین مدت آسایشی یافتم

44. که گه بودم آسایش و گه نبود

45. جدا گشتم از درگه پادشاه

46. بدان درگهم بیش ازین ره نبود

47. گرفتم کنون درگه ایزدی

48. کزین به مرا هیچ درگه نبود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مشو زنهار ایمن از خمار باده عشرت
* که دارد خنده گل گریه تلخ گلاب از پی
شعر کامل
صائب تبریزی
* به من هر چون خضر دادند عمر جاودان، اما
* گره شد رشته عمرم ز بس برخویش پیچیدم
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو ماه نو سر از پای تواضع بر نمی دارم
* اگر با آن بزرگی آسمان گیرد رکابم را
شعر کامل
صائب تبریزی