محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 267

1. به خاکم آن بت اگر با رقیب درگذر آید

2. ز مضطرب شدن من زمین به لرزه درآید

3. به دشت و کوه چو از داغ عشق گریم و نالم

4. ز خاک لاله بروید ز سنگ ناله برآید

5. ز غمزهٔ تیز نگه دیر در کمان نهد آن مه

6. ولی هنوز بود در کمان که بر جگر آید

7. نشانه گم شود از غایت هجوم نظرها

8. چو تیر غمزه آن شوخ از کمان بدر آید

9. کمان می کشیش آتشم به خرمن جان زد

10. نعوذبالله از آن دم که مست در نظر آید

11. تو را ببر من کوتاه دست چون کشم آسان

12. که با خیال تو دستم به زور در کمر آید

13. زمانه خوی تو دارد که تیزتر کند از کین

14. به جان محتشم آن نیشتر که پیشتر آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کمال کامرانی در محبت چیست می‌دانی
* بتی را پادشاهی دادن و خود را گدا کردن
شعر کامل
فروغی بسطامی
* از مشرق بناگوش خندید صبح پیری
* ما تیره روزگاران در سیر ماهتابیم
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل می رود به حلقه زلفش به پای خود
* دام آنچنان خوش است و شکار اینچنین خوش است
شعر کامل
صائب تبریزی