محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 281

1. سرو خرامان من طره پریشان رسید

2. سلسلهٔ عشق را سلسله جنبان رسید

3. چاک به دامان رساند جیب شکیبم که باز

4. سرو قباپوش من برزده دامان رسید

5. چشم زلیخای عشق باز شد از خواب خویش

6. هودج یوسف نمود فتنه ز کنعان رسید

7. محمل لیلی حسن ناقه ز وادی رساند

8. بر سر مجنون عشق شوق شتابان رسید

9. باره شیرین نهاد سر به ره بیستون

10. کوه کن غصه را قصه به پایان رسید

11. کرد شهنشاه عشق بر در دل شد بلند

12. کشور بی‌ضبط را مژدهٔ سلطان رسید

13. خانهٔ مردم نهاد رو به خرابی که باز

14. دجلهٔ چشم مرا نوبت طوفان رسید

15. در نظر اولم اشک به دل شد به خون

16. بس که به دل زخمها زان بت فتان رسید

17. آن که ز خاصان او طاقت نازی نداشت

18. از پی آزردنش کار به درمان رسید

19. بر لب زخم دلم در نفس آخرین

20. شکر که از دست دوست شربت پیکان رسید

21. جان شکیبنده را صبر به جانان رساند

22. محتشم خسته را درد به درمان رسید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
* جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست
شعر کامل
سعدی
* از کثرت روزن نشود مهر مکرر
* ای کج نظران کعبه و بتخانه کدام است؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* همای بر همه مرغان از آن شرف دارد
* که استخوان خورد و جانور نیازارد
شعر کامل
سعدی