محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 283

1. زاهدان منع ز دیر و می نابم مکنید

2. کوثر و خلد من این است عذابم مکنید

3. چشم افسونگرش از کشتن من کی گذرد

4. بر من افسانه مخوانید و بخوابم مکنید

5. مدعی را اگر آواره نسازم ز درش

6. از سگان سر آن کوی حسابم مکنید

7. من خود از بادهٔ دیدار خرابم امشب

8. می‌میارید و ازین بیش خرابم مکنید

9. مدهید این همه ساغر بت سرمست مرا

10. من کبابم دگر از رشک کبابم مکنید

11. حرف وصلی که محال است مگوئید به من

12. آب چون نیست طلبکار سرابم مکنید

13. خواهم از گریه دهم خانه به سیلاب امشب

14. دوستان را خبر از چشم پرآبم مکنید

15. چارهٔ بیخودی من به نصیحت نتوان

16. به خودم باز گذارید و عذابم مکنید

17. توبه چون محتشم از می مدهیدم زینهار

18. قصد جان خاصه در ایام شرابم مکنید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل رنجور من از سینه هر دم می رود سویی
* ز بستر می گریزد طفل بیماری که من دارم
شعر کامل
رهی معیری
* کمال است در نفس انسان سخن
* تو خود را به گفتار ناقص مکن
شعر کامل
سعدی
* من چه دارم درنظر تا دل به آن خرم کنم؟
* پسته از یاد شکر در پوست خندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی