محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 33

1. نشانده شام غمت گرد دل سپاهی را

2. که دست نیست بدان هیچ پادشاهی را

3. پناه صد دل مجروح گشته کاکل تو

4. چه پردلی که حمایت کند سپاهی را

5. جز آن جمال که خال تو نصب کردهٔ اوست

6. که داد مرتبه خسروی سیاهی را

7. به نیم جان چه کنم با نگاه دم‌دمش

8. گه صدهزار شهید است هر نگاهی را

9. دلی که جان دو عالم به باد دادهٔ اوست

10. در او اثر چو بود ناله‌ای و آهی را

11. مر از وصل بس این سروری که همچو هلال

12. ز دور سجده کنم گوشهٔ کلاهی را

13. برای مهر و وفا کند کوه‌کن صد کوه

14. ولی نکند ز دیوار هجر کاهی را

15. رو ای صبا و به آن سرو پاک‌دامن گو

16. که از برای تو کشتند بی‌گناهی را

17. جهان ز فتنهٔ چشمت پرست ز انخم زلف

18. نما به محتشم ای گل گریز گاهی را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پای رفتن از حریم او کجا دارد سپند؟
* در تماشاگاه او پا در حنا دارد سپند
شعر کامل
صائب تبریزی
* شرار سينۀ مجنون ز آتش لیلی
* کباب ساخت همه آهوان صحرا را
شعر کامل
جامی
* صدف وار گوهرشناسان راز
* دهان جز به لؤلؤ نکردند باز
شعر کامل
سعدی