محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 34

1. تا همتم به دست طلب زد در بلا

2. دربست شد مسخر من کشور بلا

3. دست قضا به مژده کلاه از سرم ربود

4. چون می‌نهاد بر سر من افسر بلا

5. آن دم هنوز قلعه مه‌دم حصار بود

6. کاورد عشق بر سر من لشکر بلا

7. بر کوهکن ز رتبهٔ مقدم نوشته‌اند

8. نام بلا کشان تو در دفتر بلا

9. تا بنده بود بی‌تو بدغ جنون اسیر

10. تابنده بود بر سر او افسر بلا

11. تا هست کاکل تو بلاجو عجب اگر

12. کاهد زمانه یک سر مو از سر بلا

13. مردیست مرد عشق که دایم چو محتشم

14. در یوزه مراد کند از در بلا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از تو ای دوست نگسلم پیوند
* ور به تیغم برند بند از بند
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* برنمی آیم به رنگی هر زمان چون نوبهار
* سرو آزادم که دایم یک قبا باشد مرا
شعر کامل
صائب تبریزی
* این که تو داری قیامتست نه قامت
* وین نه تبسم که معجزست و کرامت
شعر کامل
سعدی