محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 335

1. بیش ازین منت وصل و از رخ آن ماه مکش

2. گر کشد هجر تو را جان بده و آه مکش

3. وصل بی‌منت او با تو به یک هفته کشد

4. گو وصالی که چنین است به یک ماه مکش

5. چون محال است رساندن به هدف تیر امید

6. تو کمان ستمش خواه بکش خواه مکش

7. همت از یار مرا رخصت استغنا داد

8. تو هم ای دل پس ازین پای ازین راه مکش

9. سربلندی مکن از وصل را ز آن شیرین لب

10. منت خسروی از همت کوتاه مکش

11. چشم بی‌غیرت من گر شود از گریه سفید

12. دگرش سرمه ز خاک ره آن ماه مکش

13. یا وفا یا ستم از کش بکشم چند کشی

14. گوئی آزار پر کاه بکش گاه مکش

15. محتشم دیده ز بیراهی آن سرو مپوش

16. رقم بی‌بصری بر دل آگاه مکش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر لعل لبت جان ز سر شرق فشاندن
* سهل است ولی زیره به کرمان نتوان برد
شعر کامل
کمال خجندی
* بده یک جام ای پیر خرابات
* مگو فردا که فی التأخیر آفات
شعر کامل
مولوی
* هر کو عمل نکرد و عنایت امید داشت
* دانه نکاشت ابله و دخل انتظار کرد
شعر کامل
سعدی