محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 337

1. هزارگونه متاع است ناز را به دکانش

2. نگاه گوشهٔ چشم از متاع‌های گرانش

3. خطاب خود به من از اهل بزم خاسته پنهان

4. که نرگسش شده گویا و خامش است زبانش

5. هزار نکته بیان می‌کند به جنبش ابرو

6. هزار نکته دیگر که مشکل است بیانش

7. حواله دل محروم من نمی‌شود الا

8. به سهو تیر نگاهی که می‌جهد ز کمانش

9. دلم که صبر و خرد برده‌اند بی‌خبر از وی

10. به آن دو نرگس فتان مگر که فتنه گمانش

11. به من که ساده دلی کاملم ملاطفت وی

12. تغافلیست که خود نام کرده لطف نهانش

13. کسی چه نام کند غبن این معامله کاورا

14. نگاه بر دگرانست و محتشم نگرانش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از هر چه می‌رود سخن دوست خوشترست
* پیغام آشنا نفس روح پرورست
شعر کامل
سعدی
* ظاهر و باطن ما آینه یکدگرند
* خاک در چشم حریفی که دهد بازی ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* ورق گردانی عمر زلیخا نامه ای دارد
* که انجام محبت خوشتر از آغاز می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی