محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 357

1. من بی‌تو ندارم از چمن حظ

2. دور از سمنت ز یاسمن حظ

3. بی روی تو در چمن ندارند

4. از صحبت هم گل و سمن حظ

5. بی‌قد تو نارواست کردن

6. از دیدن سرو و نارون حظ

7. یک ذره نمی‌فروشم ای گل

8. تشویق تو من به صد تومن حظ

9. خوش می‌کند از دراز دستی

10. آغوش تو از تو سیمتن حظ

11. با حسن طبیعت است کز وی

12. با طبع کنند مرد و زن حظ

13. جعد تو ذقن طراز دل را

14. چون تشنه از آن چه ذقن حظ

15. جز جام که دید از آن دهن کام

16. جز جامه که کرد ازان بدن حظ

17. ای می که به جوشم از تو چون خم

18. خوش داری از آن لب و دهن حظ

19. این پیرهن این توای که داری

20. زان جوهر زیر پیرهن حظ

21. بی‌تابم از این که می‌کند زلف

22. بازی بازی از آن ذقن حظ

23. لب می‌گریزم از حسد که دارد

24. خط زان دو لب شکرشکن حظ

25. در مهد که دایه ساقیش بود

26. می‌کرد از آن لبان لبن حظ

27. گو شیخ مگو مراخطا کار

28. من دارم از آن بت ختن حظ

29. او ره زن کاروان جانهاست

30. وین قافله را ز راه زن حظ

31. پر زلزله شد جهان و دارد

32. زان زلزله در جهان فکن حظ

33. با لذت عشق خسروی داشت

34. شیرین ز مذاق کوه‌کن حظ

35. پروانه قرب شمع یابد

36. مرغی که کند ز سوختن حظ

37. شد گرم که آردم به اعراض

38. اعراض رقیب داشتن حظ

39. بد خوئی محتشم به این خوی

40. خطیست که دارد از سخن حظ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بعد از این دست من و دامن سرو و لب جوی
* خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد
شعر کامل
حافظ
* در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
* نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد
شعر کامل
حافظ
* آمد خجسته مهرگان، جشن بزرگ خسروان
* نارنج و نار و اقحوان، آورد از هر ناحیه
شعر کامل
منوچهری