محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 356

1. به هجر یار که از غیر آن ندارم حظ

2. چنان که ز وصل آن چنان ندارم حظ

3. به غیر حیرت عشقت چه باعث است ای گل

4. که چشم دارم و از گلستان ندارم حظ

5. ز بس که خورده‌ام از قاصدان فریب اکنون

6. به هیچ مژده من بدگمان ندارم حظ

7. نوید عمر ابد هم به گوش ناخوش نیست

8. که بی تو بس که به جانم ز جان ندارم حظ

9. به مزدی سفرم کاش خانمان سکون

10. که از وطن من بی‌خانمان ندارم حظ

11. زهم ببر ز من ای همزبان که من بی او

12. زبان ندارم و از هم زبان ندارم حظ

13. ره جهان دگر محتشم کنون سر کن

14. که بهر عمر چنین زین جهان ندارم حظ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
* معشوق همین جاست بیایید بیایید
شعر کامل
مولوی
* هر آدمی که کشتهٔ شمشیر عشق شد
* گو غم مخور که ملک ابد خونبهای اوست
شعر کامل
سعدی
* رهنوردانی که چون خورشید تنها می روند
* از زمین پست بر اوج ثریا می روند
شعر کامل
صائب تبریزی