محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 384

1. رسید باز طپاننده کبوتر دل

2. سبک کنندهٔ تمکین ز صبر لنگر دل

3. خرد کجاست که دارد لوای صبر نگاه

4. که شد عیان علم پادشاه کشور دل

5. رسید شاه سواری که در حوالی او

6. به جنبش است زمین از هجوم لشگر دل

7. چو سنگ خورد نهانی تنم به لرزه فتاد

8. ز دیدنش چو طپیدن گرفت پیکر دل

9. پی نشاط فرو کوفتند نوبت غم

10. چو ملک عشق به یکبار شد مسخر دل

11. ازو چه ره طلبیم بهر حفظ جان کردن

12. که جان فریفتهٔ اوست صد برابر دل

13. ز جان محتشم آواز الامان برخاست

14. کشید خسرو غم چون سپاه بر در دل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو درخت قامتش دید صبا به هم برآمد
* ز چمن نرست سروی که ز بیخ برنکندش
شعر کامل
سعدی
* از چو من آزاده‌ای الفت بریدن سهل نیست
* می‌رود با چشم گریان سیل از ویرانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* از دو عالم دست کوته کن چو سرو آزاده‌وار
* کانکه کوته دست باشد در جهان سرور شود
شعر کامل
خواجوی کرمانی