محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 383

1. ای جمالت قبلهٔ جان ابرویت محراب دل

2. آمدی و فرض شد صد سجده بر ارباب دل

3. بعد چندین انتظار از رشتهٔ باریک جان

4. تاب هجران میبری بیرون ولی کو تاب دل

5. گر شوی مهمان جان از عقل و دین و صبر و هوش

6. در رهت ریزم به رسم پیشکش اسباب دل

7. تا ز مژگان لعل پاشم در رهت پرورده‌ام

8. از جگر پر گاله بسیار در خوناب دل

9. از دو بیمارت یکی تا جان برد در بند غم

10. یا به خواب من درآ یکبار یا در خواب دل

11. نقش دل پیشت کشیدم جان طلب کردی ز من

12. ای فدایت جان چه می‌فرمائی اندر باب دل

13. سر بلندم میکنی گویا که می‌بینم ز دور

14. ارتفاع کوکب دولت در اسطرلاب دل

15. محتشم می‌جست عمری در جهان راه صواب

16. سالک راه تو گشت آخر به استصواب دل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آیینه‌ای طلب کن تا روی خود ببینی
* وز حسن خود بماند انگشت در دهانت
شعر کامل
سعدی
* کلک حافظ شکرین میوه نباتیست به چین
* که در این باغ نبینی ثمری بهتر از این
شعر کامل
حافظ
* چشمه چشم مرا ای گل خندان دریاب
* که به امید تو خوش آب روانی دارد
شعر کامل
حافظ