محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 411

1. به هجران کرده بودم خو که ناگه روی او دیدم

2. کمند عقل بگسستم ز نو دیوانه گردیدم

3. گرفتم پنبهٔ آسایش از داغ جنون یعنی

4. به باغ عاشقی از سر گل دیوانگی چیدم

5. دلم زان آفت جان بود فارغ‌وز بلا ایمن

6. ز آفت دوستی باز آن بلا برخود پسندیدم

7. ز راه عشق بر می‌گشتم آن رعنا دچارم شد

8. ازان راهی که می‌رفتم پشیمان بازگردیدم

9. هنوزم با نهال قامتش باقیست پیوندی

10. که هرجا دیدم او را جلوه‌گر چون بید لرزیدم

11. چنان ترسیده‌ام از غمزهٔ مردم شکار او

12. که هرگاه آن پری در چشمم آمد چشم پوشیدم

13. در آن ره محتشم کان سروقد میرفت و من در پی

14. زمین فرسوده شد از بس که بر وی چهره مالیدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اندوه تو شد وارد کاشانه‌ام امشب
* مهمان عزیز آمده در خانه‌ام امشب
شعر کامل
فروغی بسطامی
* شگفت نیست دلم چون انار اگر بکفد
* که قطره قطره خونش به ناردان ماند
شعر کامل
سعدی
* هزار دشمن اگر بر سرند سعدی را
* به دوستی که نگوید بجز حکایت دوست
شعر کامل
سعدی