محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 464

1. تا بر سپهر از زر انجم بود نشان

2. دست در نثار تو بادا درم فشان

3. این که در ترقی کار تو بس که هست

4. ذات تو را بهر سر مو صد نشان ز شان

5. بر صاف سلسبیل کشان طعنه میزنند

6. از دردجرعه کرمت چاشنی چشان

7. عدلت ز عدل کسری و کی می‌برد سبق

8. به ذلت ز بذل حاتم طی می‌دهد نشان

9. نطق سفیه گفت تو را بارگه نشین

10. دل بر دهن زدش که بگو پادشه نشان

11. از زر فشانی تو ره درگهت شده

12. ممتاز بر زمین چو بر افلاک کهکشان

13. زان عهد یاد باد که بی‌باده محتشم

14. میشد خوشان ز خوش دلی خدمت خوشان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خرقه درویشی ما چون زره زیر قباست
* پیش چشم خلق ظاهربین قباپوشیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* نظر خدای بینان طلب هوا نباشد
* سفر نیازمندان قدم خطا نباشد
شعر کامل
سعدی
* ای گل خوش بوی اگر صد قرن بازآید بهار
* مثل من دیگر نبینی بلبل خوشگوی را
شعر کامل
سعدی