محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 463

1. ای صبا درد من خسته به درمان برسان

2. یعنی از من بستان جان و به جانان برسان

3. نامه ذره به خورشید جهان‌آرا بر

4. تحفهٔ مور به درگاه سلیمان برسان

5. عذر کم خدمتی بنده به مولا کن عرض

6. آستان بوسی درویش به سلطان برسان

7. شرح افتادگی من چو شنیدی برخیز

8. در خرام آی و به آن سرو خرامان برسان

9. سر به سر قصهٔ احوالم اگر گوش کند

10. زود بر گرد و به من مژدهٔ احسان برسان

11. ورنه بنشین و به قانون شفاعت پیشش

12. نامه آغاز کن و قصه به پایان برسان

13. نامه گر کار به جائی نرساند زنهار

14. تو به فریاد رس او را و به افغان برسان

15. از پی روشنی دیدهٔ احباب آنجا

16. بوی پیراهنی از مصر به کنعان برسان

17. محتشم باز به عنوان وفا مشهور است

18. قصه کوتاه کن و نامه به عنوان برسان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شانه شمشاد را دست نگارین می کند
* بس که در زلف گرهگیر تو دلها خون شده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
* روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را
شعر کامل
حافظ
* غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور
* پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی