محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 48

1. رخش در غیر و چشم التفاتش در من است امشب

2. هزارش مصلحت درهر تغافل کردنست امشب

3. بتی کز غمزه هر شب دیگری را افکند در خون

4. نگاهی کرد و دانستم که چشمش برمنست امشب

5. تن و جانم فدای نرگس غماز او بادا

6. که از طرز نگاهش فتنه را جان در تنست امشب

7. شراب دهشتم دست هوس کوتاه می‌دارد

8. ز نقل وصل کاندر بزم خرمن خرمن است امشب

9. کند بدگوئیم با غیر و من بازی دهم خود را

10. که دیگر دوست در بند فریب دشمن است امشب

11. در اثنای حدیث درد من آن عارض افزودن

12. برین کز عشقم آگه گشته وجهی روشن است امشب

13. در آغوش خیالش جان غم فرسوده را با او

14. حجاب اندر میان نازکتر از پیراهنست امشب

15. ز بزم شحنه مجلس خدا را برمخیزانم

16. که نقد وصل دامن دامنم در دامنست امشب

17. دو چشم محتشم آماجگاه تیر پی در پی

18. ز پاس گوشهای چشم آن صید افکن است امشب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* امروز که در دست توام مرحمتی کن
* فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
شعر کامل
حافظ
* غنچه دیدم که از نسیم صبا
* همچو من دست در گریبان داشت
شعر کامل
سعدی
* دامن شادی چو غم آسان نمی آید به دست
* پسته را دل می شود خون تا لبی خندان کند
شعر کامل
صائب تبریزی