محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 487

1. ای خدنگ مژه‌ات عقده گشای دل من

2. حل شده از تو به یک چشم زدن مشکل من

3. خون من ریزد اگر آن گل رعنا بر خاک

4. ندمد جز گل یک رنگی او از گل من

5. شادم از بی‌کسی خود که اگر کشته شوم

6. نکند کس طلب خون من از قاتل من

7. آن چنان تنگ دلم از غم آن تنگ دهان

8. که غمش نیز به تنگ آمده است از دل من

9. سر من بر سر آن کو فکن از تن که فتد

10. گاه و بی‌گاه گذار تو به سر منزل من

11. داشت در کشتن من تیغ تو تعجیل ولی

12. زود آمد به سر این دولت مستعجل من

13. محتشم چون به سخن نیست مه من مایل

14. چه شود حاصل ازین گفتهٔ بی‌حاصل من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر من از عهدت بگردم ناجوانمردم نه مردم
* عاشق صادق نباشد کز ملامت سر بخارد
شعر کامل
سعدی
* از درون خستگان اندیشه کن
* وز دعای مردم پرهیزگار
شعر کامل
سعدی
* منه دل بر وفای چرخ کجرو هوش اگر داری
* که دستش هر زمان چون تاک بر دوش دگر باشد
شعر کامل
صائب تبریزی