محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 492

1. با وجود وصل شد زندان حرمان جای من

2. برکنار آب حیوان تشنهٔ مردم وای من

3. باغبان کاندر درون بر دست گلچین گل نزد

4. دست منعش در برون صد تیشه زد بر پای من

5. سایه بر هر کس فکند الا من دوزخ نصیب

6. سر و طوبی قد گل روی بهشت آرای من

7. هست باقی رشحه‌ای از وصل و جان من کباب

8. من که امروز این چنینم وای بر فردای من

9. پر گیاه حسرتی خواهد دمانیدن ز خاک

10. در پی این کاروان اشگ جهان پیمای من

11. از تفقدهای عامم نیز کردی ناامید

12. بیش ازین بود از تو امید دل شیدای من

13. محتشم افغان که مستغنی است از یاد گدا

14. پادشاه بی‌غم و سلطان بی‌پروای من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پندم مده که نشونم، ای نیکخواه، ازآنک
* من با توام، ولی دل و جان جای دیگرست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* چو حافظ در قناعت کوش و از دنیی دون بگذر
* که یک جو منت دونان دو صد من زر نمی‌ارزد
شعر کامل
حافظ
* جذبه عاشق اثر در سنگ خارا می کند
* کوهکن معشوق خود از سنگ پیدا می کند
شعر کامل
صائب تبریزی