محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 536

1. جلوهٔ آن حور پیکر خونم از دل ریخته

2. بندهٔ آن صانعم کان پیکر از گل ریخته

3. مهر لیلی بین که اشگش بر سر راه وداع

4. همچو باران بر سر مجنون ز محمل ریخته

5. ترک خونریزی مسافر گشته کز دنبال او

6. خون دل‌ها بر زمین منزل به منزل ریخته

7. خون رنگینم که ریزان گشته از چشم پرآب

8. گوئی از جوی گلوی مرغ بسمل ریخته

9. غرفه‌ام در گوهر و در بس که چشم خون فشان

10. از تک بحر دلم گوهر به ساحل ریخته

11. پیش چشم ساحرت هاروت از شرمندگی

12. نسخهٔ‌های سحر را در چاه بابل ریخته

13. صحن میدان کرده رنگ آن خون که در هنگام قتل

14. گریه‌های محتشم از چشم قاتل ریخته


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
* شعری بخوان که با او رطل گران توان زد
شعر کامل
حافظ
* دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
* تا ندانند حریفان که تو منظور منی
شعر کامل
سعدی
* تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
* که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد
شعر کامل
حافظ