محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 542

1. شبهای هجران همنشین از مهر او یادم مده

2. همسایه را دردسر از افغان و فریادم مده

3. از زاری و افغان من گردد دل او سخت تر

4. ای گریه بر آبم مران ای آه بر بادم مده

5. چون میرم و کین منش باقی بود ای بخت بد

6. جز جانب دوزخ صلازین محنت آبادم مده

7. زین سان که آن نامهربان شاد است از ناشادیم

8. گر مهربانی ای فلک هرگز دل شادم مده

9. هردم به داد آیم برت از ذوق بیداد دگر

10. خواهی به داد من رسی بیداد کن دادم مده

11. هردم کنم صد کوه غم در بیستون عشق تو

12. من سخن جان دیگرم نسبت به فرهادم مده

13. گفتم به بیدادم مکش درخنده شد کای محتشم

14. حکمت بر افلاطون مخوان تعلیم بیدادم مده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اول کسی که ریخته است آب روی من
* اشک است کش به خون جگر پروریده‌ام
شعر کامل
سلمان ساوجی
* گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش
* می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ها
شعر کامل
سعدی
* ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی
* از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
شعر کامل
حافظ