محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 593

1. دارم سری پر از شور از طفل کج کلاهی

2. بی قید شهریاری بی‌سکه پادشاهی

3. قیمت بزرگ دری اختر بلند خردی

4. خورشید شعلهٔ شمسی آفاق سوزماهی

5. سلطان نوظهوری رعنای پرغروری

6. اقلیم دل ستانی منشور حسن خواهی

7. مژگان دراز طفلی بازی کنی به خونها

8. مردم کش التفاتی شمشیر زن نگاهی

9. بی‌اعتدال حسنی کز یک کرشمه سازد

10. صد کوه صبر و تمکین بی وزن تر ز کاهی

11. بی‌اعتماد مهری کز چشم لطف راند

12. دیرینه دوستان را بی‌تهمت گناهی

13. ابرو هلال بدری کز عاشق سیه روز

14. پوشد رخ دل افروز ماهی به جرم آهی

15. حسنش به زلف نوخیز عالم گرفت یک سر

16. خوش زود شد جهانگیر زین سان تنک سپاهی

17. باشد وظیفهٔ من از چشم نیم بازش

18. نازی به صد تکلف آن نیز گاهگاهی

19. از نظم محتشم گشت زینت پذیر حسنش

20. همچون گلی که یابد آرایش از گیاهی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
* که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
شعر کامل
حافظ
* می کند پاک از سرشک سرخ روی ما رقیب
* از حسد دیدن نیارد رنگ بر رخسار ما
شعر کامل
جامی
* قسم به عشق که از فیض پاکدامانی است
* که خلوت همه خوبان کنار آینه است
شعر کامل
صائب تبریزی